سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شعر و داستان


بچه که بودم اغوش مادرم را دوست داشتم"چون انجا بهترین مکان برای من بود.
بچه
که بودم پول را اصلا نمیشناختم.
بچه
که بودم چیزی به نام فردا را نمیشناختم.
بچه
که بودم فکر میکردم فقط یک حرف است ان هم حرف راست.
بچه
که بودم تنهااز یک چیز بیزار بودم ان هم دادوفریادبود.
بچه
که بودم قهرهایم فقط یک دقیقه طول میکشید.
بچه
که بودم فقط عاشق بودم و از همه چیز لذت میبردم.
بچه
که بودم گریه های من کوتاه بود وخنده هایم بلند
حالا که بزرگ شدم میبینم دنیای
بچگی چه سرمایه بزرگی بوده.
*************************************************************************************************
ای کاش جمله زیبای دوستت دارم!
بی هیچ غرضی بر زبان ها جاری بود
ای کاش از گفتن دوستت دارم،
از ترس سوءتفاهم ها و غلط اندیشی ها باز نمی ایستادیم،
ای کاش محبت را بی هیچ چشمداشتی
حتی چشم داشت محبت،
به او که دوستش داریم هدیه میدادیم
ای کاش،
جمله دوستت دارم
........ را به هوس آلوده نمیکردیم
....... ای کاش




کلمات کلیدی :
¤ مهرنوش| ساعت 1:24 صبح سه شنبه 88/2/29
نوشته های دیگران ( )