سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شعر و داستان




 

نقاشی زیبای مادر و دختر----نقاشی زیبا از مادر و دخترش که در حال ورق زدن کتاب با لبخندی ملیح که سرشار از عطوفت و مهر مادرانه است - این اثر بدیع و زیبا کار هنرمند خوب و پر افتخار ایرانی مهرداد جمشیدی است - تقدیم به همه مادران و دختران خوب ایرانی

چند سال پیش در یک روز گرم تابستانی در جنوب فلوریدا پسر کوچکی با عجله لباس هایش را در آورد و خنده کنان داخل دریاچه شیرجه رفت.مادرش از پنجره نگاهش می کرد و از شادی کودکش لذت می برد.مادر ناگهان تمساحی را دید که به سوی فرزندش شنا می کند.مادر وحشت زده به طرفدریاچه دوید و با فریاد پسرش را صدا زد.پسر سرش را برگرداند ولی دیگر دیر شده بود.تمساح با یک چرخش پاهای کودک را گرفت تا زیر آب بکشد.مادر از راه رسید و از روی اسکله بازوی پسرش را گرفت.تمساح پسر را با قدرت می کشید ولی عشق مادر به کودکش آنقدر زیاد بود که نمی گذاشت او بچه را رها کند.کشاورزی که در حال عبور از آن حوالی بود صدای فریادهای مادر را شنید.به طرف آنها دوید و با چنگک محکم بر سرتمساح زد و او را کشت.پسر را سریع به بیمارستان رساندند.دو ماه گذشت تا پسر بهبود نسبی بیابد.پاهایش با آرواره های تمساح سوراخ سوراخ شده بود و روی بازوهایش جای زخم ناخن های مادرش مانده بود.خبر نگاری که باکودک مصاحبه می کرد از او خواست تا جای زخم هایش را به او نشان دهد.پسر شلوارش را کنار زد و با ناراحتی زخم ها را نشان داد.سپس با غرور بازوهایش را نشان داد و گفت:این زخم ها را دوست دارم!!این ها خراش های عشق مادرم هستند.



کلمات کلیدی :
¤ مهرنوش| ساعت 11:34 صبح جمعه 88/2/25
نوشته های دیگران ( )