سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شعر و داستان


در دایره عشق اگر باران بلا بارید ? عاشق آن است که از دایره بیرون نرود . . .

هر دم به بهانه ای تو را یاد کنم / افسرده دلم را به یاد تو شاد کنم

بی تو دل من چون کلبه ای محزون است / با یاد تو این خرابه آباد کنم . . .

گاه سکوت یک دوست معجزه می کند و تو می آموزی که همیشه بودن در فریاد نیست...

وقتی از کسی که دوستش داری هیچ خبری نیست خوشحال باش ! چون حتما حالش خوبه و همه چیز رو به راهه که از یادش رفتی

دل که رنجید از کسی خرسند کردن مشکل است شیشه بشکسته را پیوند کردن مشکل است

زنده ام با نام تو ، پژمرده ام بی نام تو
حاضرم پر پر شوم در محضر دیدار تو ...

گل نیست چنین سرکش و رعنا که توئی / مه نیست بدین گونه فریبا که توئی

غم بر سر غم ریخته آنجا که منم / دل بر سر دل ریخته آنجا که توئی . . .

.


 

 

 



کلمات کلیدی :
¤ مهرنوش| ساعت 4:6 عصر چهارشنبه 88/2/2
نوشته های دیگران ( )