سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شعر و داستان


Open in new window


 شادبودن هنر است

شادبودن هنر است،

بشکفد بارِدگر لالهء رنگین مُراد،

غنچهء سرخِ فروبستهء دل باز شود،

من نگویم که بهاری که گذشت آید باز،

روزگارِ که به سر آمده آغاز شود،

روزگارِ دگری است،

و بهارانِ دگر،

شادبودن هنر است،

شادکردن هنرِ والاتر !

لیک هرگز، نپسندیم به خویش،

که چون یک شکلک بیجان شب و روز،

بیخبر از همه خندان باشیم،

بیغمی عیبِ بزرگیست،

که دور از ما باد !

کاشکی آیینه یی بود،

درونبین که در او،

خویش را میدیدیم،

آنچه پنهان بود، آیینه ها میدیدیم،

میشدیم آگه از آن،

نیرویِ پاکیزه نهاد،

که به ما،

زیستن آموزد و جاویدشدن،

پیکِ پیروزی و امید شدن،

شادبودن هنر است،

گر به شادیِ تو دلهای دگر باشد شاد،

زنده گی صحنهء یکتای هنرمندیِ ماست،

هرکسی نغمهء خود خواند و از صحنه رود،

صحنه پیوسته به جاست،

خُرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد.

   



کلمات کلیدی :
¤ مهرنوش| ساعت 11:30 عصر سه شنبه 88/3/5
نوشته های دیگران ( )