سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شعر و داستان



آیـینـه پرسـیــد که چـرا دیــر کرده است         نکند دل دیگری او را سیر کرده است
خندیدم و گفتم او فقط اسیر مـن است          تنـها دقـایقی چند تأخیـر کـرده است
گفتــــم امـــروز هـــوا ســـرد بوده است         شـاید موعد قــرار تغییـر کـــرده است
خنـدیــد بــه ســادگیـــم آیـیـنـه و گفـت          احساس پاک تو را زنجیـر کرده است
گفتم از عشق من چنین سخن مگوی          گفت خوابـی سال‌ها دیــر کرده است
در آیـیـنـه به خـود نـگاه مـی‌کنــم ـ آه !         عشـق تو عجیب مــرا پیـر کرده است
راست گفـت آیـیـنـه کـه منتظـــر نباش          او بـــرای همیـــشه دیـــر کـرده است

 



کلمات کلیدی :
¤ مهرنوش| ساعت 5:23 عصر یکشنبه 88/3/3
نوشته های دیگران ( )